April 15, 2020

وعدۀ ملاقات


پنجشنبه 92.08.02
امروز صبح با دو نفر از دوستان قراربود در یک رستوران صبحانه بخوریم. قبل از اینکه صبحانۀ مان آماده شود من دوباره به خلسه دچار شدم. زمانش بنظرم ظولانی و کشدار بود، حتا تمام زمانی که با هم صحبت می کردیم و می خندیدیم من خلسه داشتم. راستش نمی دانم در اینگونه مواقع باید چکار کنم. اصلاً نمی دانم جریان چیست و چه اتفاقی در حال وقوع است و برای هدر نرفتن حس خوش این خلسه های نابهنگام باید کاری انجام دهم یا نه !
کلاغ گفت : « دستیارم (K) تو را چک کرده و با توجه به سطح انرژی که داری به زودی یک ملاقات در برونفکنی خواهی داشت »

No comments:

Post a Comment