April 14, 2020

روح کوهستان


پنجشنبه 92.07.11
امروز با دانیال و آمنه از دوستان تور طبیعت گردی به نزد استادم رفتیم و سه نفری به کوه رفتیم و در لب برکه، جایگاه مقدس همیشگیمان مستقر شدیم. همینطور که کلاغ با دانیال و آمنه مشغول صحبت بود، حس خوشایندی به من غالب شد و وارد خلسه شدم. زمان و مکان از بین رفت و من و خلسۀ خوشایندم تنها شدیم...
بعدب از مدتی با بچه ها زیر درختی در نزدیکی برکه رفتیم. نشسته بودیم که یک صدای هووووف عجیبی به گوشم رسید و چیزی باسرعت از بالای سرمان رد شد و بعد علفهای پشت سر استادم تکان خورد. صدای عجیبی بود و این جهانی نبود.
جالب این که فقط من و کلاغ متوجه اش شدیم و بچه ها اصلاً نه دیدند و نه شنیدند.
کلاغ گفت : « الان تو شاهد حرکت یک موجود مرکوری بودی که اطراف ما بود و بالای سرمان روی درخت نشسته بود. درواقع او روح کوهستان بود و مربوط به سیارۀ مرکوری»
پ.ن : یعنی با اینکه آن موجود از ارواح و موجودات زمین به شمار می رود ولی انرژیش را از مرکوری تعمین می کند.

No comments:

Post a Comment