April 05, 2014

مقدمه ای بر مراقبۀ آتش

داستان مردی که گفت خورشید پرست است :
« ... اولین نماد را از او گرفتم. می گفت مراقبۀ آتش برای این طراحی شده که در کوتاه ترین زمان ممکن به گسترش روحی فرد بیانجامد و او را از جایی که هست به یک سطح بالاتر ببرد. این مراقبه تمام ساختارهای گذشته را می کوبد و چیزهای جدیدی فراهم میاورد. توضیح می دهد که چهار نماد برای چهار عنصر وجود دارند که بر روی هر کدام باید پنج روز مراقبه گردد و درپایان روز بیستم نماد روز آخر یعنی نماد خدای خورشید به فرد داده می شود، که در آن موقع فرد با این خدا پیمان می بندد و بعد از آن حمایت او را خواهد داشت و البته یک هدیه خاص هم به او داده می شود؛ این که بگوییم این هدیه چیست عملن برای ما ناممکن است چرا که برای هر کس منحصر به فرد است، شاید یک تصمیم، یک موقعیت جدید یا فرصتی ناب باشد. این چیزی است که خود فرد در می یابد.»
می پرسم چرا این مراقبه را مراقبۀ آتش می نامند و آیا خدای خورشید، نام یک خدای جدید است و تاکید می کنم دوست ندارم دینم را عوض کنم.
توضیح می دهد : « این مراقبه هرچند به خدای خورشید تعلق دارد اما این از آن رو نیست که آنها خورشید را می پرستند بلکه از آن روست که خدای نادیدنی هیچ نشانه و صورتی برای پرستش ندارد، پس آنها یکی از درخشان ترین و زیباترین آفریده های او را به عنوان نمادش مورد پرستش قرار می دهند. خدای نادیدنی همچون خدایان دیگر پرستیده نمی شود و این مراقبه شیوه ایست فرا دین که به آئین و مسلک فرد هیچکاری ندارد و هرکس با هر دینی می تواند آنرا انجام دهد.»
می گویم می توانی در مورد خدای خورشید بیشتر توضیح دهی ؟
می گوید : « نگاه کن، همیشه شما در جستجوی او بوده اید و در تمام نمادهایتان رد او پیداست. »





سواستیکا - تمدن هند







نماد خورشید (سواستیکا) روی لباس های سامورایی







نماد خورشید - طلسم های ایندوس 













ماندالایی از کیو بی اِل











نمونه هایی از این قبیل بی شمارند همچون صلیب با چهار بازوی مساوی ( که بعدها وارد مسیحیت شد و ...
آنچه تا اینجا آمد پیش زمینه ای بود برای مراقبۀ عملی آتش که بسیار ساده اما تاثیرات شگرفی بر جای می گذارد.

April 02, 2014

پیشینۀ مراقبۀ آتش

خرد ورزی

گفته شده سالهای بسیار دور از این، اینقدر که از حافظۀ بشریت خارجه ، جادو با انسان متولد شد. از روزی که آدمها بر روی این کرۀ خاکی راه رفتن با این درک که به اینجا تعلق ندارند شروع به تحقیق و تفحص در دنیای اطرافشون کردند.
بودند کسانی که در درک ماوراء مستعدتر از بقیه عمل می کردند و اصول و قواعدی رو برای ارتباط با دیگر سو ابداع کردند و ادیان کم کم متولد شدند.

گفته شده ادیان رسمی صورت مُرده و جادو صورت زندۀ ادیان ابتداییه. هر چند که بررسی این ادعا خارج از حیطۀ این مقاله است. اما در اینجا این فرصت رو خواهیم داشت که برخی از این ادیان باستانی رو در دنیای مدرن زندگی کنیم.
و باز هم گفته شده خیلی پیش از بوجود آمدن ادیان رسمی و حتا پیش از دین زرتشت چیزی در حدود 15 قرن پیش از میلاد مسیح ، آئین چندخدایی میترائیسم در میان ایرانیان باستان رواج داشت و میترا ایزد ایران باستان و خدای خورشید ، عدالت ، پیمان و جنگ ، بزرگترین این خدایان شمرده می شد.
در سنگ نبشته های قدیمی ایرانیان به مهر ( میترا ) سوگند خورده اند.  میترائیسم با آمدن دین زرتشت کم کم محبوبیت و شهرت خودش رو از دست داد و رفته رفته فراموش شد هر چند که میترا بر تمام دنیای پس از خودش تاثیر گذاشت.
یشتی در اوستا به نام « مهر یَشت » به مهر یا میترا اختصاص داده شده که در آن مهر ایزدی نظاره گر بر همه چیز و روشنایی آسمانی و نگهبان  پیمانها ، محافظ نیکوکاران در این گیتی و پس از آن بالاتر از هر چیز، دشمن بزرگ اهریمن و تاریکی و خداوند نبرد و پیروزیها تصویر شده. تا آغاز قرن دوم میلادی آثار کمی پیرامون میترا ایزد ایرانی در سرزمین روم یافت شده ، در صورتی که از سال 136 میلادی به بعد صدها کتیبه و سنگ نبشته وقف شده به این ایزد وجود داره. میترائیسم رومی در سده های سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید و به ویژه در میان سربازان رومی باورمندان زیادی داشت. پس از رواج مسیحیت در رومیان و از میان رفتن آئین مهر پرستی تاثیر این دین بر بدنۀ مسیحیت باقی موند.

میترا یک شکارچی است. بر اساس افسانه ها اون ابتدا گاو مقدس رو بر زمین میزنه سپس تیر و کمانش رو بر میداره و به شکار حیوانات میره و با هر تیر موجودی رو از پا در میاره. بهد از شکار نوبت دشمنان است و اونها رو هم نابود می کنه. لقب «مهر نبرز» یا «مهر شکست ناپذیر» از همینجا میاد. در آخرین روز زندگی زمینی میترا ، او در ضیافتی شرکت می کنه و خون و گوشت گاو و نان و شراب می خوره. این ضیافت درون غاری انجام میشه . سُل خدای خورشید نیز در همین ضیافت شرکت می کنه بعد از ضیافت میترا سوار بر ارابۀ خورشید شده و به آسمان عروج می کنه. سُل ایزد آفتاب او را سوار بر ارابۀ مینویی خود کرده و به آسمان می بره تا در آخر زمان دوباره به زمین برگرده.

 به پرستشگاههای مهر پرستان «مهرابه» گفته می شه. ساختمان مهرابه از یک ورودی ، سپس دهلیز درونی که به سه راهرو منتهی می شه تشکیل شده. تالار روبرویی بزرگ بوده و تالار اصلی معبد. دو راهرویی که در سمت چپ و راست قرار داشتند تنگتر بوده و سقف آنهم کوتاه تر. مهراب بالای تالار اصلی قرار می گرفت و عبارت بود از گودی اندکی در دیوار که نقش مهر ( و گاهی مجسمۀ او ) در حال کشتن گاو در آن دیده می شد. دو مهربان نیز در دو سوی اون دیده می شدند. همینطور در دو طرف تالار اصلی نیمکتهایی سنگی قرار داشتند.

پ.ن : این متن و مقدمه مراقبۀ آتش حاصل جمع آوری یکی از دوستان ناشناسه که          برای اطلاع رسانی در وبلاگ قرار گرفته.