April 22, 2020

رویای روباه

جمعه 92.10.27
دیشب در رویا دیدم که با گروهی در حال پیاده روی در جنگل هستیم و یکی از دوست پسرهای سابقم مرا همراهی می کرد. من نسبتاً جلوی گروه حرکت می کردم که ناگهان صدای همهمه ای از آخرین ردیفها شنیده شد. بچه ها می گفتند : صبر کنید یک حیوان دارد به سمت شما می آید !! ( البته منظور حیوانی مشتاقی بود تا خود را به یکی از ما که منظورش بودیم برساند ) دوستم دستش را به شانه ام زد تا من هم برگردم و ببینم چه خبر شده. پیش خود فکر کردم حیوان جنگلی به چه کسی تا این حد علاقمند شده آنهم به این ناگهانی ؟!
به خاطر جمعیتی که جلوی چشمم بود من نمی توانستم چیزی ببینم ولی ناگهان دیدم که بچه ها کنار رفتند و یک روباه زرد و قهوه ای و ظریف به سمت من آمد و توی بغلم پرید! من روی زمین نشستم و مشغول نوازشش شدم. باورم نمی شد و نمی دانستم او مرا از کجا دیده و چرا مرا انتخاب کرده !؟
( البته من فرق بین روباه و شغال را به درستی نمی دانم و برای همین شک دارم که آن حیوان شغال بود یا روباه و کسی هم نام او را نگفت )
روباه با من همراه شد و شب در یک کیسۀ چرمی در بغل من خوابید و مدام سعی می کرد خودش را به من بچسباند و به این شکل محبتش را به من ابراز کند. صبح که بیدار شدم بجای روباه در کیسۀ چرمی یک خرگوش دوست داشتنی روی دوپا ایستاده بود و دستهایش را تکان می داد و من مشغول بازی کردن با او شدم.
متاسفانه در کتاب توتم ها نتوانستم در مورد روباه و خرگوش اطاعاتی پیدا کنم ولی اگر شغال بود مفهوم نگهبان داشت و چیزی هم در مورد روباه قطبی دیدم که که می گفت دیدن آن نشانۀ آماده شدن برای شرایط جدید و مشکلاتی که پیش می آید است.  

No comments:

Post a Comment