June 14, 2019

احضار دستیار ( V ) - بار اول

پنجشنبه 91.06.16
چهارتا نمک اسفند و دوتا کپسول معجون رویا خوردم و در ساعت مخصوص سیارۀ (V) احضار رو انجام دادم. بعد از مدتی حضورش رو بخاطر ضربان در انگشت حلقه ام احساس کردم. طبق معمول چهره ای نشون نداد و حرفی نزد و ...
ولی در تصویر خودم در آینه می دیدم که چشم چپم حرکاتی داشت، مثل اینکه آهسته بسته بشه ( مثل چشمک ) و یا به سمت دیگه نگاه کنه. حتا یکبار صورتم به غیر از چشم چپ و کمی از گونۀ من محو شد و اون قسمت جدا و دوربُری شد و چشم چپم انگار تبدیل به چشم راست کس دیگه ای شد. طوری که انگار این قسمت داشت کلاژ می شد برای یک چهرۀ که بغل دست من ایستاده. بعد از همۀ اینها، یک بیضی دور آینه و شمعها در فاصلۀ بین من و آینه نشکیل شد که دور بیضی هاله ای به رنگ بنفش یاسی درخشان داشت و از بیضی به داخل نور موج می خورد و هر چی به داخل می رسید کم رنگ تر می شد. بعد روی آینه یک لکۀ یاسی بنفش کوچک به اندازۀ گونۀ من شروع به موج خوردن کرد ( گونۀ چپ ) و بعد به سمت چپم غلطید و موج خورد. و بعد همه چی دوباره ساکن و عادی شد. بعد از مدتی که گذشت دوباره اون نور آمد ولی این بار می خواستم ببینم آیا (V) مُهرش رو لمس می کنه یا نه، ولی تا نگاهم رو به مُهر بردم دیگه از هالۀ نور خبری نبود. برای بار دوم نیایشها رو خوندم ولی کم کم ضربان از بین رفت، به دلیل خوردن چهارتا نمک اسفند، سرگیجه و تلو خوردن غیر عادی داشتم. یک خلسۀ خوب که با تهوع خراب شده بود... روی تخت ولو شدم و با کلاغ تماس گرفتم.
گفت : « اون نور بیضی مانند به این معنی بود که (V) داشته با مُهرش ارتباط  برقرار می کرده و اون رو لمس می کرده و این یعنی دستیاری تو رو پذیرفته ولی این حالت باید وقتی اتفاق می افتاد که خودش رو نشون می داد نه الان !»

No comments:

Post a Comment