June 11, 2019

مراسم هدیه دادن به موجودات سیارات - ژوپیتر - اولین برونفکنی

پنجشنبه 91.02.07
در مراسم هدیه دادن به موجود ژوپیتر، اول واچرم رو احضار کردم تا از من حمایت کنه و حضورشون رو احساس کردم که البته احساس حضور واچرم غالب بود. 
مراسم رو اجرا و تمام کردم. ولی برعکس دیروز تا شب کسل و خسته بودم، حتا بعد از ظهر تا ساعت هفت خوابیدم. وقتی بیدار شدم تونستم اولین برونفکنی موفقیت آمیزو کاملاً خودآگاهانه ام رو داشته باشم :
خواب نبودم و احساس کردم بدنم در شرایط ویژه و مناسبی قرار داره، بنابراین شروع به تلقین کردم. حالت گیجی خوشایندی به من دست داد و احساس کردم پاها و بعد دستهام در حال بالا رفتن هستن و بعد کالبد اختریم بلند شد و نشست و بعد مثل بادکنک گازی بالا رفت طوری که تونستم به سقف دست بزنم. من برای خوابیدن چشم بند زده بودم و این کارم رو سخت کرد چون به گفتۀ کلاغ کالبد اختریم از روش یک کپی زده بود و من در اون حالت هم با چشم بند بودم. سعی کردم اون رو پایین بکشم و از اتاق بیرون  رفتم. مثل روح سرگردان از این اتاق وارد پذیرایی شدم منتها بعضی جاهای خانه تغییراتی داشت. مثلاً پنجرۀ اتاق خواب دوم، که به بالکن باز می شد در سمت دیگری بود و تخت در سمت دیگه و ... هر وقت هم که می خواستم از دیوار رد بشم احساس می کردم دارم جسمیت پیدا می کنم و روی زمین فرود می آمدم. 
ولی خوبیش این بود که در بیداری و آگاهانه برونفکنی کردم. یک برونفکنی واقعی. حالا اینکه جاهای اجسام و یا بعضی قسمتهای خانه جابجا شده بود و اینکه چش شنیدم و یا چش دیدم که با واقعیت جور در نمی آمد، اون رو دیگه نمی دونم.
کلاغ گفت : « یک مراسم موفقیت آمیز انرژی آدم رو می گیره و این طبیعی بود که بی حال و بی انرژی بشی و همش بخوابی. »
کلاغ در مورد برونفکنی ام گفت : « بهت گفته بودم برای دفعات اول فقط توی اتاقت بچرخ تا از بُعد انرژی با فضای اتاق و بعد خانه آشنا بشی. تغییراتی که دیدی به جهت تجربۀ اول و دیدن از بُعد انرژی بوده و اینکه اگر قصد می کردی وارد اتاق دیگه و یا پذیرایی یا هر جای دیگه بشی همون آن اونجا ظاهر می شدی و یا خیلی راحت از دیوارها عبور می کردی. اینکه متوقف می شدی و نزدیک رد شدن از اشیاء احساس می کردی داری جسمیت پیدا می کنی به این دلیل بوده که قصدت قوی نبوده. »
گفتم : « من صدای ترکیدن حباب که گفتی در اولین برونفکنی شنیده می شه رو نداشتم!»
گفت : « تو از طریق عالم اثیری تونستی برونفکنی کنی. این بخاطر گفتن ذکر ( ذکر مربوط به عالم اثیری ) هست که هر شب داری استفاده می کنی.»

No comments:

Post a Comment