June 09, 2019

مراقبۀ عالم اثیری - جلسۀ 1

دوشنبه 90.12.22
سه روز قبل یا حالم مناسب برای مراقبه نبود ویا مراقبه ها نتیجه ای نداشت. امشب هم وسط ذکرها خوابم برد و رویایی دیدم.
در خواب با پدر و مادرم عازم سفری با اتومبیل شخصی خودمون بودیم و گویا اتومبیل دیگه ای هم مارو همراهی میکرد که از اقوام نزدیک بودن. رفتیم کنار دریا. ساحل پر بود از زنان و مردان و بچه ها که همه با مایو مشغول آبتنی بودن. لب آب و در ساحل شلوغِ شلوغ بود. دریا موجهای آرومی داشت ولی بعد از حدود بیست موج آروم موج بیست و یکم، لب به ساحل ناگهان مثل یک دیوار بلند، درجا میرفت بالا و با شدت و هیاهوی زیاد درجا فرومی ریخت. این موج دیوار مانند آدمهای روی خودش رو محکم می کوبید به ساحا و یا به اطراف پرت می کرد. در شرایط واقعی آدمها باید می مردند ولی خیلی جالب بود که مردم سریع بلند می شدن و  دوباره می پریدن داخل آب. من دوبار در خواب این ساحل رو با همون کیفیت دیدم. وقتی از خواب بیدار شدم در حالت خواب و بیداری بعد از خواب به خودم گفتم کلاغ گفته بود دیدن دریا مربوط به عالم اثیریه و من دریای عالم اثیری رو دیدم. بعد که با کلاغ در باره رویام گفتم حرفم رو تایید کرد و گفت : « بله  موجهای دریای اثیری دقیقاً همون شکل هستند و این با حالت روحی تو مرتبطه، اگر حال و روحیۀ عصبی داشته باشی دریا موجهای خروشانی خواهد داشت. » و همینطور گفت کسانیکه پدر و مادرشون رو در عالم اثیری می بینن خون جادویی دارند و از والدینشون این کیفیت رو به ارث بردند.

No comments:

Post a Comment