June 09, 2019

انرژی خواری یک (...)

سه شنبه 90.12.23
بعد از ظهر خوابیده بودم. دستها و پاهام کرخت و حالت خواب رفته گرفته بود. در ذهنم داشتم به این فکر می کردم که اگر فرصتی پیش بیاد تا قبل از اینکه کلاغ برای مراسم خورشید خودشو ناپدید کنه باهاش خداحافظی کنم و محبت خودم رو بدرقۀ راهش کنم تا بتونه در مراسم ازش حفاظت کنه. در این خیالات بودم که ناگهان احساس کردم بدنم در آغوش کسی هست و اون داره منو محکم بغل می کنه. بعد کم کم دیدم این احساس فیزیکی به پاهام رسید، انگار کس پاهام رو داشت ماساژ می داد و انگشتهای پاهام رو به داخل خم میکرد انگار که بخواد خستگی در بره. بعد پاهام رو محکم به تشک تخت فشار داد، طوریکه تشک بالا و پایین رفت. من چشم بند داشتم، برای همین چیزی نتونستم ببینم. از سوراخ کوچولویی که فاصلۀ بین چشم بند تا صورتم بود نگاه کردم، و لباس مادرم رو دیدم. فکر کردم مامانمه. دیدم مامانم افتاده روی من و داره بدنم رو ماساژ میده !!! ( کاری که هرگز همینطوری بی دلیل و با این شدت و اونم وقتی خوابم انجام نمیده )؛ با تعجب و حالتی سوالی گفتم : « مامان ؟!! »
 ولی اون جواب نداد، چشمهامو بستم، اون مامان نما همونطور مشغول بود. بعد لحاف رو از روی من یعنی از سمت راست تنم پس زد. سمت راستم خنک شد. از لای سوراخ چشم بند دوباره نگاه انداختم ولی لحاف، جلوی چشمم بالا آمده بود و جلوی دیدم رو گرفته بود. نصفه بی لحاف مونده بودم و دست و پاهام سر بود. دوباره با صدایی بی رمق گفتم : « مامان ؟! » ولی کسی جوابی نداد. ماساژ متوقف شده بود . دوباره صدا کردم ولی هیچ پاسخی نگرفتم. مجدداً چشمهامو باز کردم و دیدم من زیر لحافم و انگار نه کسی کاری کرده و نه لحاف تکون خورده !!!
شب قبل از اینکه بخوام بخوابم احساس کردم کاملاً و بطور عجیبی خالی از انرژی هستم و دیگه نمی تونم رو پاهام بند شم. نیاز شدیدی به خواب داشتم.
کلاغ گفت : « اون همکلاسی دوران دبیرستانت شیطنت کرده. با موجودش به سمتت آمده و گذاشته تا موجودش از انرژی تو تغذیه کنه. اون برونفکنی کرده بود و اگر تو عصای شمنی رو می کردی تو تنش دیگه تا آخر عمر نمی تونست برون فکنی کنه. » بعد پرسید که اتاقم رو امن و امان کردم یا نه . گفتم : « دو هفته میشه که وقتش گذشته » و توصیه کرد : « دوباره پاکسازی و safe کن. اون همکلاسیت دوباره شروع کرده به شیطنت و این اصلاً خوب نیست، باید خدمتش رسید. »

No comments:

Post a Comment