February 17, 2015

مراقبۀ صدای چاکرای اول - مولادهارا چاکرا - روز 3

پنجشنبه 1390.07.07
مراقبۀ روز
هیچ شهود و یا احساس خاصی در چاکرا نداشتم.

مراقبۀ شب
تصاویر زیادی دیدم ولی چیزی نشنیدم.
  1. تصویر یک چشم مثل چشمهایی که روی تابوت فراعنه می کشن رو دیدم. با این تفاوت که خط چشمی که برای آرایش از گوشه چشم به شکل راست و ادامه دار می کشن بجای اینکه به بیرون باشه به سمت داخل و بینی کشیده شده بود.
  2. یک گربه با پوست ببر ( نارنجی، سفید، مشکی ) با دوتا چشم درشت سبز انگوری در حالت چمباتمه که در هنگامآماده باش برای فرار یا برای شکار به خودشون می گیرن از بالا به من خیره شده بود.
  3. مجموعه ای از درختها رو دیدم. سه درخت در پلان جلوی من قرار داشتند که بصورت ردیفی کنار هم قرار گرفته بودند. روی اولی از سمت راست یک تخته چوب با طناب نصب شده بود و روش یک نوشته یا نماد حک شده بود که یادم نموند. 
  4. دختری که موهای مشکی بلند تا کمی پایینتر از شانه اش داشت و یک جنگجو به نظر می رسید با ناراحتی به من نگاه کرد و از من رو برگردوند. اون یک نیم تنۀ سیاه پوشیده بود و یک دامن مثل یک تیکه چرم به خودش بسته بود. یک تیردان به پشتش بود و یه تیرکمان هم در دستش بود. بین تیرو کمان و شمشیر شک دارم.
  5. نام یکی از همکلاسیهای دبیرستان رو که شاگرد زرنگ کلاسمون بود رو شنیدم.
  6. تصویر یک بز وحشی یا یک قوچ سفید با دو شاخ راست و سیاه رو دیدم. پشمهای سفید زیادی داشت. به نظرم میاد صورتش سیاه بود ولی اونم درست یادم نمونده.
  7. این بار یکی از تصاویر پروفایل فیسبوک همون همکلاسی دبیرستانیمو بصورت محو دیدم که جلوی چشمم آمد.
  8. دخترهای چهارده سالۀ مو مشکی با سارافن توسی و بلوز های سفید رو دیدم که با شکلی خاص و هر کدومم به یک جهت ایستاده بودند. راست و بی حرکت و حتا بی احساس، درست مثل رباط. ولی آرایش ایستادنشون در عین بی نظمی دارای یک نظم بود.
  9. واچرم با اون رنگ لاجوردیش به شکلی رقیق و کم رنگ سعی می کرد به جای رنگ قرمز چاکرا ظاهر بشه. در آخر هم که گوشی رو برداشتم همون صدای جیر جیر رو داشتم ولی نه به بلندی و طلانی مدتی دفعۀ قبل. جیر جیر تموم شد ولی بعد از دو یا سه دقیقه بعد دوباره برگشت.
جالب اینجاست که تا حالا یکی حتا در یک از شهودهام هم رنگ قرمز نبوده، مثلن لباس قرمز یا ... عجیبه !

کلاغ در مورد شهود اول گفت : « این چشم نماد کالبد اول هست که نشان داده کمی آگاه شده و علامت خوبیه »
در مورد شهود چهارم که دختر جنگجو بود گفت : « اون دختر، رام گر هست و معمولن وقتی ظاهر می شه که منطق فرد خیلی غالب باشه و رام گر با این مسئله مشکل داره و میاد تا به شخص مراقبه گر راهنماییهایی بده ولی نمی دونم چرا از تو رو برگردونده !! معمولن تو اینجور مواقع باید به تو چیزی می گفت! 
در مورد اسم همکلاسیت که دوبار بهش اشاره شد، این بار که دیدیش روش آگاه باش چون ممکنه چیزی بگه که برای تو مفید باشه. بعضی اوقات افرادی که عاری از حقیقت هستند ممکنه حقیقت رو عنوان کنند و شاید چیزی که می گن برای تو حامل پیام خاصی باشه. دربارۀ واچرت هم چون روز پنجشنبه بوده و روز ژوپیتر، پس اون غالبتر می شه و اون صدای جیر جیر هم صدای پدربزرگ ( نامی که روی یکی از دستیاران کلاغ گذاشته بودیم چون به شکل پیرمرد ظاهر می شد و به بودن کنار من و حمایت ا زمن علاقه مند بود، گذاشته بودیم ) بود که می خواسته باهات ارتباط برقرار کنه ولی به شکل جیر جیر برای تو ترجمه شد.» 


No comments:

Post a Comment