November 21, 2020

رویای عالم اثیری

 

جمعه 93.03.16

امشب رویایی داشتم ولی هرآنچه می دیدم را با چشم سومم می دیدم و به این موضوع آگاه بودم. با چشم سوم داخل یک غار را دیدم که کف آن از سکه های طلا پوشیده شده بود ولی نه سکه های باستانی بلکه هر چه بود مربوط به همین دوران بود و البته ایرانی هم نبود.

پشت یکی از سکه ها را نگاه کردم، طرح یک برج رویش حک شده بود. قصد کردم که نمایی از کوه را ببینم ولی فقط زاویه ای کلوزآپ از یال کوه را می دیدم. و آنچه می دیدم با سنگ ریزه پوشیده شده بود. دوربین چشم سومم را کمی عقبتر آوردم و توانستم دهانۀ کوچک یک غار را ببینم که در کنارش صخرۀ سنگی شکاف برداشته بود و کنار شکاف روی سطح صاف صخره را با زرد رنگ زده بودند و داخل آن با قرمز تبلیغ چیزی بود که درست به یادم نمانده. البته چیزهای دیگری هم بود و حال و هوای دیگری داشت اما از خاطرم رفته.

کلاغ گفت : «وارد عالم اثیری شدی!»

گفتم : «روی کوه عالم اثیری تبلیغات می کنند؟!!»

گفت : «نشانه ها می گویند در آستانۀ ورود هستی. اثیری دنیای نشانه هاست و رویا برای درک شما از شاخصه های شما استفاده می کند. نشانه هایی مثل همینهایی که گفتی، کوه، غار، طلا و اینکه می دانستی با چشم سوم می بینی، اینها همه مربوط به عالم اثیریست»

پرسیدم : «حالا باید چکار کنم؟»

گفت : «روی رنگ سفید مراقبه کن و ذکری را که گفتم را بگو تا وارد شوی و دست استاد اثیری را بگیری»

گفتم : « دو یا سه شب است که نور سفید را می بینم ولی نمی توانم ارادی وارد عالم اثیری شوم. هنگام  مراقبه هم دچار سرگیجۀ ناشی از کم خونی می شوم و از حال می روم.»

گفت : «روی زمین غلت بزن، کمکت می کند.»

پرسیدم : «اگر ذکر را درونی بگویم اشکالی ندارد؟!»

گفت : « نه ولی وقتی ذکر می گویی بدان که آن ذکر نام خداست که با آن استاد اثیری را فرا می خوانی. پیشنهاد می کنم ماه آینده یک مراسم قارچ داشته باشی، البته وقتی در شرایط مناسبی بودی و یا در سفر بودی. یک کتاب هم از اینترنت دانلود کن به نام " دون خوان از زبان دون خوان " این هم کمکت می کند.»

No comments:

Post a Comment