November 28, 2016

مراقبۀ جاذبه - روز 6


سه شنبه 1390.09.22
تا سرم رو زمین گذاشتم صدایی مثل حرف زدن شنیدم ولی واضح نبود، بیشتر مثل آدمی که صداش گرفته باشه و همهمه کنه حرف میزد و صدایی مثل نفس کشیدن داشت. طوری بی صدا حرف میزد که فکر کردم شاید صداهای اطراف رو دارم می شنوم ولی وقتی در گوشم رو گرفتم بازهم همون همهمه رو می شنیدم، فهمیدم چیزهایی که می شنوم با چاکراهای گوشم می شنوم. اما مثل آدمهای معمولی با همون لحن صحبت می کرد، البته من همچنان نمی تونستم به دلیل عدم وضوح تشخیص بدم چی می گه.
به غیر از این اتفاق برای خود مراقبه تجربۀ جدیدی پیش نیامد. 
البته یک چیز دیگه هم بعد از اون صدا اتفاق افتاد و اون این بود که یکی از گوشهام توش هوا پیچید و بعد از مدتی مشکل مرتفع شد و دوباره گوشهام باز شد.

کلاغ گفت : « اون صدا یا صدای موجود خودت بوده و یا صدای استاد تناسخ قبلت بوده که سعی داشته باهات ارتباط برقرار کنه و اینکه اگر گوشهات یک طرقه بشه  و از همون گوش باز بشه نه از گوش دیگه، نشانۀ باز شدن گوشهای کالبدت هست، این یعنی ممکنه بعد از مدتی بتونی صدای موجودات اطرافت رو بشنوی. روز پنجشنبه قبل از مراقبه واچرت رو احضار کن.» 

No comments:

Post a Comment