November 29, 2016

مراقبۀ جاذبه - روز 16

سه شنبه 1390.10.06
امشب عااااالی بود. من 90% به برونفکنی نزدیک شدم.
بازم تکنیک کلمات بی ربط برای من اعجاز کرد؛ شروع کردم به گفتن واژه های بی معنی تا وقتی که احساس کردم بدنم آماده است، بعد شروع کردم به تلقین جاذبه و آرامش و یکهو از هوش رفتم. 
من ساعت 2 نیمه شب مراقبه رو شروع کردم، بعد از مدتی که  از هوش رفته بودم به آرامی بیدار شدم و بدنم مثل یک قلب بزرگ در حال ضربان بود. این ضربان کالبد اختریم بود که بسیار واضح و کوبنده بود. دوباره با بی رمقی ( از شدت خواب ) گفتن کلمات بی ربط رو شروع کردم و کمی هوشیار شدم و وقتی احساس گیجی خفیفی کردم که دوباره به خواب رفتم. بار سوم بود که به آهستگی بیدار شدم و ضربان رو دوباره احساس کردم و بعد از سه یا چهار ثانیه وارد مرحلۀ سرگیجه شدم که خیلی معرکه بود، احساس می کردم کاملأ از بدنم فاصله گرفتم و دارم می چرخم، حتا کاملأ دست چپم رو حس می کردم که انگار از تخت آویزون شده، اما وقتی عضلۀ بازوم رو تکون دادم فهمیدم که روی تشکه.
اون سرگیجه فوق العاده بود و یه سرخوشی بی نظیری بود که دلم نمی خواست ازش خارج بشم. من داشتم خارج می شدم و سعی می کردم به یاد بیارم که مرحلۀ بعدی که منجر به خارج شدن کامل من میشه چیه !
هیجان باعث شده بود مراحل رو فراموش کنم، نمی دونستم باید با فکر کردن به جاذبه اون حالت رو تقویت و بیشتر کنم یا از واچرم کمک بخوام که منو جدا کنه و یا ... فقط باید بود منتظر می موندم تاصدای ترکیدن کالبد اختریم ( که کاملأ فراموش کرده بودم ) . ولی ... این هم به جدا شدن من نیانجامید و دست آخر سرخوشی و مَنگی من کمتر شد ولی همچنان بدنم در حالت اون فرم از خلسه و مستی قرار داشت.
سعی کردم دوباره شروع کنم ولی نشد. فکر کردم بودن توی اون مور می تونه کمک کنه ولی کلاغ گفت : « وقتی یکبار به اون حد رسیدی و برونفکنی صورت نگرفت، سعی مجدد فقط هدر دادن انرژی هست و بهتره بعد اون به پهلوی راست به حالت جنینی بخوابی و بخوای که کانون خواب و بیداریت رو بشناسی و دستهات رو در خواب به یاد بیاری. اون زمان بهترین زمان برای اقتدار رویاست.»
ورکانا : « البته من بالاخره بعد از اون سعی کوچک، به پهلو خوابیدم اما به حالت بودا، ولی چون یکهو گُر گرفتم دوباره تغییر فرم دادم و معمولی به پهلوی راستم افتادم.»
کلاغ : « اُفت فشار و یا سر یا گرم شدن در این مدت و برای این مراقبه و البته بعد از این اتفاق موفقیت آمیز طبیعی هست و اینکه سه بار بیدار شدی به علت آگاهی کالبد اختریت بوده که تو رو سه بار بیدار کرده تا نهایتأ برونفکنی انجام بشه. بهتره از معجون مخصوص برونفکنی رو استفاده کنی.»
البته این دستوری بود که من باید بود بعد از مرخصی ازش استفاده می کردم ولی شیر واقعی برای ساخت معجون گیرم نیومد. 

No comments:

Post a Comment