June 25, 2015

مراقبۀ توجه به صدای ذهن

پنجشنبه 90.08.05
همزمان با مراقبۀ چاکرای سوم، مراقبۀ توجه به صدای ذهن رو هم شروع کردم. توجه به صدای ذهن باعث می شد که گاهی اوقات از صدا بیفته و مثل بچه هایی که از حرف زدن خجالت می کشه، شروع به تکون دادن دستهاش بکنه، لبخند بزنه یا حرف کلمۀ آخرش رو واسۀ پیچوندن من چندبار تکرار کنه. ولی از زمانی که مراقبۀ چاکرای قلب شروع شد، من دچار حالتهای بدی شدم و واکنشهای شدیدی رو هم از مراقبۀ توجه به صدای ذهن دریافت کردم.
در این پنج روز من به شدت دچار حالتهای انزوا، بی تفاوتی و خشم شدم. روز اول در حالت انزوا و کمی بی تفاوتی. روز دوم در حالت بی تفاوتی و کمی انزوا. و روز سوم تا دیروز که چهارشنبه بود خشم و عصبانیت روزگارم رو به گند کشید.
بی دلیل به همه می پریدم و توی ذهنم با صدای ذهنم دچار مشکل می شدم. صدای ذهنم که هر دفعه که بهش توجه می کردم ساکت می شد، اینبار دیگه ساکت نمی شد. روزی که با اون دوست دیوانه ام صحبت کردم فرداش دلتنگش شدم و حتا یاد خاطرات خوبمون افتادم ولی دقایقی بعد دیدم که دارم باهاش دعوا می کنم و کار به جروبحث کشیده شده و دوباره همون خاطرات آزار دهنده به خاطرم حمله ور شد و تمام آزار ها و اذیتهایی که به من کرد و ...
بعد هم به ترتیب همه دوستان و افرادی که با لکۀ سیاهی امضای خودشونو تو خاطرم ثبت کرده بودن و خلاصه همه و همه حمله ور شدن تو ذهنم.
کلاغ گفته بود هر وقت ذهنت مطالب و خاطرات تکراری رو وسط کشید بهش بگو « بعدی رو بگو » ولی این تکنیک هم اینجا جواب نمی داد چون واقعن بعدی رو می گفت و بعد با خشم باهاشون دعوا می کرد طوری که باعث شد بگم : عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه بسه دیگه، حالمو بهم زدی !
پرخاش با والدین بیچاره ام بیرون از ذهن و پرخاش با یک قبیله آدم داخل ذهن و داشتن یک سفارش کار تصویر سازی از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ... معجون ناخوشایندی درست کرده بود.
مراقبه روی چاکرای قلب عصبی ام کرده بود، حالم بهم می خورد. سر مراقبه می خواستم زودتر صداش خفه شه و زودتر تموم شه.
احساس خستگی مفرط دارم از این مراقبه و از هر مراقبۀ ... کلن  کلافه ام.

کلاغ گفت : « دلیل خشمگین شدن صدای ذهنت و عصبانی بودنش بخاطر اینه که تو سعی داری بشناسیش و اون دوست داره پنهان بمونه تا همیشه بتونه غرولندهاشو داشته باشه ولی دلیل این حجم از خشم مربوط می شه به فعال شدن تمام خصوصیات قلبت که تحت تاثیر مراقبۀ صدای چاکرا داره خودشو نشون میده، انزوا، خشم، بی تفاوتی از دیگر خصوصیات قلبه و تو در این پنج روز با تمامشون مواجه شدی.
به صدای ذهنت در هنگام خشم توجه کن، چون این تنها زمانی هست که اون نمی تونه به صداهای دیگه باهات حرف بزنه و گولت بزنه. در این لحظه اون با صدای خودش باهات صحبت می کنه. ولی این چند روز چون سفارش کار کودک داری مراقبه رو متوقف کن چون هرچی بکشی بچه ها همون حس تو رو از نقاشیت دریافت می کنن. اولین شرط، شرط بقاست.
مراقبۀ کریستال رو هم متوقف کن ( چون قبلن بهش گفته بودم که تمام روز سرم گیج میره ) و مراقبۀ چاکرای قلب رو هم به یک بار در روز و اونهم شب، تغییر بده. فردا پنجشنبه یک کپسول پر از معجون رویا بخور تا این چند روز رو با  یک انرژی خوب از گیاه سپری کنی و تنها مراقبه ای که باید انجام بدی مراقبۀ سکوت ذهن و صدای ذهن هست، چون اگه مراقبۀ صدای ذهن رو قطع کنی وقتی می خوای برگردی سرش دیگه خیلی قدرتمند شده و رام کردنش سخته »

No comments:

Post a Comment