June 26, 2015

مراقبۀ صدای چاکرای پنجم - ویشودها چاکرا - روز 3 و 4

یکشنبه 90.08.15
چیز خاصی از حساس نکردم.

دوشنبه 90.08.16
قبل از مراقبه : مراقبۀ چرخش صوفی و کریستال سفید
بعد از انجام مراقبۀ کریستال وقتی در حالت مراقبۀ تنفس کم عمق نشسته بودم و چشمم رو بسته بودم فکر کنم یک خط سبز رنگ دیدم و یکهو این خط مثل طنابی که موج بهش بدی شروع به تکون خوردن کرد و بعد هم یک چیزی توی دستم شروع به حرکت کرد.
شهودی که داشتم از این قرار بود : یک قورباغه سبز رنگ رو دیدم و بعد دستهایی رو دیدم که فکر کنم دستهای خودم بودند. فکر کردم یک قورباغۀ خاکستری رو توی دستهام گرفتم و دارم می برم که بذارم کنار  یک قورباغۀ سبز، ولی بعد که واضحتر تونستم ببینم یک سوسک حمام دیدم با این تفاوت که خیلی شفاف، خاکستری و بنظرم ظریف و تمییز می آمد، شفافیتش مثل کریستال کوارتز دودی بود. ولی من برعکس حالتی که در واقعیت دارم، اصلن نترسیدم. اون رو گذاشتم روی زمین، بعد یکهو دیدم که قورباغۀ سبز کوچکی آمد و به سوسک حمله کرد و اون رو در یک حرکت پشت و رو کرد. سوسک کمی دست و پا زد و بعد بی حرکت موند. زیر بدن سوسک زرد طلایی بود، روشن تر و شفاف تر ولی مثل سوسکهای دیگه. چندشم شد و تصویر رو به هم زدم تا قورباغه مشغول خوردن نشده.
یک مارمولک کشیده و ظریف هم دیدم که گویا از شکارچی فرار می کرد ولی درست یادم نمیاد ماجرای اون به کجا کشید.
کلاغ گفت : « سوسکهای انرژی درست شبیه همون سوسک شفاف و کریستالی هستند. »
مشغول مراقبۀ صدای چاکرا شدم. ارتعاش در پاشنۀ پا و نقاطی در شکمم داشتم و بعد از اون یک نقطه در ستون فقراتم شروع به کوبش شدید کرد که بین چاکرای دوم و سوم بود.
بعد از اون پشت چاکرای قلبم یک نقطه شروع به ضربان کرد و بعد روی چاکرای قلبم و بعد داخل سینه هام همین اتفاق افتاد. یک کوبش وضربان ظریف هم در پشت گردنم احساس کردم. ولی همۀ اونها تموم شد الا ضربان بین چاکرای دو و سه که همینطور می کوبید، طوری که یکیش خیلی شدید بود.

1 comment:

  1. ورکانا
    مستاصلم
    کاش ایمیلمو جواب میدادی
    بهترینها برای تو

    ReplyDelete