June 25, 2015

مراقبۀ صدای چاکرای چهارم - آناهاتا چاکرا - روز 7

پنجشنبه 90.08.12
قبل از مراقبه : مراقبۀ کریستال و مراقبۀ نفس کوتاه
خشم، گریه و ناراحتی زیادی داشتم ( شاید ماجرای دوست ناهنجار دورۀ دبیرستانم که تو مقدمه براتون تا حدی گفتم با ایمیل جدید و احمقانه ای که به من زد و تهمت زدنها و مدعی بودنهاش این حس رو تشدید کرده بود ) شهود عجیبی هم داشتم : سر یک دایناسور رو از نیمرخ دیدم که در حال غرش بود، تصویر یک گرگ خشمگین در حال نشان دادن دندانهاش  ( نشانه ای دال بر عصبانیت و شروع یک جنگ از جانب گرگها ) و یک قیافه ای مثل آدم فضایی که یکهو ادای گاز گزفتن در آورد.

کلاغ گفت : « در مورد دایناسور تو وارد زمان ما قبل تاریخ شده بودی، گرگ هم نشانۀ حجم خشم خودت بوده. و اون کسی که می گی آدم فضایی بوده همون جن بوده و شاید هم همون جنی بوده که در خانۀ شما بوده و اون قیافۀ اصلی یک جن بوده. احتمالن تو در اون شرایط جایی که اون در حال گذراندن محکومیت و تنبیه اش بوده رفتی و چهرۀ اون رو دیدی. 

No comments:

Post a Comment