January 26, 2016

مراقبۀ نبض قلب - مرحلۀ اول - روز4

چهارشنبه 1390.09.09
قبل از مراقبه : دو عدد کپسول معجون رویا
این بار مراقبه رو به حالت نشسته انجام دادم.
همه چیز خوب پیش رفت و فقط یک ساعت طول کشید. نبض و ضربان در چاکرای قلب و چاکرای سه و ناف با تأخیر و سوزش بود. من که به نافم خیلی حساس هستم این برام تجربۀ چندشی بود، انگارسوزن توی نافم فرو می شد.ضربان پشت چاکرای دوم با تأخیر روبرو شد و در پشت و جلوی چاکرای گلو و داخل سر با سوزش و درد ولی واضح بود و روی چاکرای تاج هم دردناک شد اما اونهم واضح بود. ضربان رو روی آجنا هم داشتم ولی سر چاکرای یک با مشکل روبرو شدم.
رنگ سفید به شکلی مه گونه در آجنا دیده می شد ولی موفق به دیدن رنگ نیلی نشدم.
شهودی هم حین مراقبه داشتم : تصویر چهرۀ یک زن بنظر مصری با کلاه گیس و موهای بافته با حالتی که انگار از طبقۀ اشراف بود و چهره ای بی احساس داشت، دیدم. تمام اونچه در این شهود دیدم به رنگ خاک بود، مثل عکسهای قدیمی که رنگش قهوه ای یا خاکی بود. انگار جایی بود که همۀ دیوارها از رنگ خاک بود و فضا با شعلۀ یک آتش روشن می شد.
شهود بعدی : یک آلبوم عکس رو به شکلی که زیاد واضح نبود دیدم، ولی یک عکس خودشو مشخص تر از بقیه نشون می داد. داخل عکس چهرۀ یک دختر و پسر جوان بور و زاغ دیده می شد. که پسر سرش رو به سر دختر متمایلکرده بود ولی دختر مستقیم داشت به لنز دوربین نگاه می کرد. یک غم خاص زیر پوست و در حالت چهرۀ دختر نمایان بود در حالیکه حالت چهره و نگاه پسر حاکی از رضایت خاطر و عشق به دختر جوان بود.
در مرحلۀ نبض انگشت اوضاع خوب بود. ضربان رو بصورت واضح دربند دوم انگشتم داشتم همچنین در گودی کف دستم هم نبض داشتم.

کلاغ گفت : « برای تجربۀ فرافکنی حالت نشسته اشکالی نداره ولی فرافکنی در راز آموزان تا سه سال در حالت خوابیده اتفاق میفته ولی بعدها در حالت ایستاده هم می تونی فرافکنی کنی. اینکه اوضاع بهتر از روزهای قبل بود و سریعتر به قصد تو پاسخ داده شد به این دلیل بود که هوشیاری تو بیشتر بوده و اینهم به دلیل انجام مراقبه در حالت نشسته است. ولی سعی کن در حالت خوابیده این هوشیاری رو حفظ کنی و نذاری خوابت ببره.»

No comments:

Post a Comment