January 26, 2016

مراقبۀ نبض قلب - مرحلۀ اول - روز2

دوشنبه 1390.09.07
یکی و نصفی کپسول معجون رویا
خیلی سخت و خیلی کندتر بود ... بسیار سختتر از روز اول پیش رفت.
در چاکرای یک و دو اصلأ نبض نداشتم، این بار رقتم توی تختم چون درد پشتم داشت کلافه ام می کرد. با اینکه در کل ضربانهای زیادی نداشتم ولی ضربانهای درخواست شده هم خودشون رو نشون نمی دادند.
با اینهمه در مرحلۀ نبض انگشت، واضحتر از روز قبل در بند دوم انگشت نبض می زد اما ضربان در بند اول هم گاهی زده می شد.
زمان این مراقبه بسیار طولانی شد حتا در اثر تلقین دادن زیاد، اون وسطهاش خوابم گرفت. فکر کردم فقط پنج دقیقه خوابیدم ولی وقتی ساعت رو نگاه  کردم دیدم چند ساعت گذشته. 
خلاصه خیلی طول کشید و اونقدرها رضایت بخش نبود.

No comments:

Post a Comment