January 26, 2016

مراقبۀ نبض قلب - مرحلۀ اول - روز3

سه شنبه 1390.09.08
قبل از مراقبه : دوتا کپسول معجون رویا
امشب اوضاع روبراه تر بود، ضربان سریعتر خودشو نشون می داد و در چاکرای سوم بهتر و واضحتر می زد. انرژی گیاهانی معجون رویا قبل از ضربان در اون چاکرا وول وول می خورد و در جریان بود.
ضربان روی ناف هم بهتر بود ولی روی چاکرای قلب طول کشید تا خودی نشون بده. در چاکرای دوم هم با تأخیر زیاد و ضربان نامنظم روبرو شدم. ولی انرژی گیاه در این چاکرا زودتر جریان پیدا کرد.
فکر کنم در چاکرای یک باز هم ضربان نداشتم، در داخل استخوان دنبالچه هم ضربان با تأخیر و نامنظم بود.
پشت چاکرای سه هم به همین منوال گذشت. ولی چاکرای پشت و جلوی گلو خوب جواب داد و ضربان داشتم. داخل سر و روی چاکرای تاج هم ضربان رو خوب احساس کردم. آجنا که تا حالا داشت خارج از نوبت می زد با قصد من متوقف شد و بعد از چند ثانیه شروع به ضربان کرد. در این مرحله رنگ سفید رو دیدم، در اوایل زیاد خوب و واضح نبود ولی بعد در مرحله ای که خواستم رنگ نیلی رو ببینم رنگ سفید خودشو به گونه ای درشت و دایره ای نشون داد. 
در مرحلۀ نبض انگشت نبض داخل بند دوم خوب می زد و همزمان شهودی داشتم که کسی که نقش استاد یا حامی رو داره با لباسی اسپرت و کلاه کپی در حال چک کردن من و شاگردان دیگرش در حین همین مراقبه هست.و لازم نیست که کسی بگه چه تجربه ای در مراقبه اش داشته چون انگار استاد با همۀ شاگردهاش لینک شده بود و می فهمید هر کدوم در حال چه تجربه ای هستند و چه احساسی دارند. استاد منو با شادی تشویق کرد و گفت : « خیلی خوبه این ضربان رو پیدا کردی و ضربان روی زانوها و ... رو هم داری، عالیه ...» و یکجوری از کامل شدن مراقبۀ من راضی بود.

No comments:

Post a Comment