December 10, 2015

مراقبۀ صدای چاکرای هفتم - ساهاسرارا چاکرا - روز 1 و 2

شنبه 1390.08.28
قبل از مراقبه : چرخش صوفی و مراقبۀ کریستال سفید
در بدنم هیچ واکنشی ایجاد نشد ... شاید چون روز اول بوده !

یکشنبه 1390.08.29
قبل از مراقبه : چرخش صوفی و مراقبۀ کریستال سفید
مثل روز قبل بدون واکنش خاصی گذشت ولی وقتی خوابیدم رویایی داشتم :
در خواب دیدم که استادی دارم که هم نسبت به من بسیار سختگیر هست و هم به من بسیار لطف داره و مهربانی می کنه البته از نوع مهربانیهای مخفی که مثلاً من زیاد متوجه نشم.
اون استاد شاگردهای دیگری هم داره و به اونها هم تعلیماتی می ده بیشتر شبیه دو، شنا و از این قبیل تمرینات فیزیکی. در این تمرینات نسبت به من سختگیرتر از بقیه هست و البته ارفاقهایی که به من می کنه هم متفاوت تر از بقیه شاگردهاست.
یک روز به من گفت : همۀ این سختگیریها برای این بود که مطلبی رو بهت بگم ... مادر و پدر اصلی تو کسانی نیستند که در حال حاضر با اونها زندگی می کنی.
من پرسیدم : آیا اونها هنوز زنده هستند؟
استاد گفت : مادرت مریضه ولی هردو هستند. اونها نمی خواهند که تو رو ببینند و تو با این تمرینات، قراره برای شرایط خاصی آماده  بشی.
کلاغ گفت : « این مربوط به زندگی گذشته ات میشه و اون استاد همون حامی و استاد خودت در زندگی پیشینت هست. چرا استادت سعی داره خاطرات گذشتۀ تو رو برات زنده کنه ؟! من زیاد با این کارش موافق نیستم که به این زودی چیزهایی رو برات روشن کنه.»
کلاغ در جواب اصرار من برای باز کردن این مسئله گفت : « تو به دست مادر و پدر خوانده ات بزرگ شدی، والدین اصلی تو به خاطر شرایطی که داشتند از تو فاصله گرفتند، نه اینکه نخواهند تو رو ببینند. آماده شدن برای شرایط خاصی که استادت بهش اشاره کرد همون فوت همسرت در همون زندگی گذشته بوده. در واقع تعالیمات فیزیکی استاد تو،گسترش دهندۀ ابعاد معنوی وجود تو بوده، مثل دو، یوگا و ...
من گفتم : « یک بار که من با همون همکلاسی دوران دبیرستانم ( که در موردش تو مقدمه گفتم ) خلوت کرده بودم، ناگهان انگار که چیزی بهش گفته شده باشه پرسید : مینو مادر و پدر تو اینهایی که داری نیستند ! ولی بعد گفت فراموش کن ...
چرا این ندا بارها و بارها به گوش من می رسه؟! چه معنیی می تونه بده؟ »
کلاغ گفت : « منظور از این اطلاع رسانی صرفاً اهمیت خود این موضوع نیست بلکه اینها قطعات یک پازل بزرگتر هستند و حرف بزرگتری قراره برات داشته باشند که نه من نه هیچ کس دیگه نمی دونه اون چیه، فقط تو هستی که می تونی بعدها بفهمی منظور چی بوده.»


No comments:

Post a Comment